English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9356 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tailfly U طعمه گره خورده به انتهای نخ ماهیگیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
terminal rig U طعمه راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
baited U طعمه ماهیگیری
bait U طعمه ماهیگیری
baits U طعمه ماهیگیری
chum U طعمه ماهیگیری
chums U طعمه ماهیگیری
fly fishing U ماهیگیری با طعمه مصنوعی
popping plug U طعمه ماهیگیری شناور
wet fly U طعمه ماهیگیری زیرابی
popper U طعمه شناور ماهیگیری
poppers U طعمه شناور ماهیگیری
nymphs U طعمه مصنوعی ماهیگیری
bait casting U پرتاب نخ ماهیگیری با طعمه
nymph U طعمه مصنوعی ماهیگیری
fly-fishing U ماهیگیری با طعمه مصنوعی
bottom rig U وسیله حفظ طعمه ماهیگیری در اب
fishes U بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
spinner U نوعی طعمه ماهیگیری چرخان
fished U بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
fish U بکاربردن طعمه ماهیگیری مخصوص
dropper fly U طعمه اضافی وصل به نخ ماهیگیری
jig U نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
hackle U پر دراز و باریک وصل به طعمه ماهیگیری
jigs U نوعی طعمه ماهیگیری مرکب از قلاب و پر
turtle knot U گره وصل کردن طعمه ماهیگیری به راهنما
fly dope U ماده اغشته به طعمه ماهیگیری برای شناورشدن
fly tying U گره زدن طعمه مصنوعی به قلاب ماهیگیری
bucktail U نوعی حشره بعنوان طعمه ماهیگیری در زیر اب
bugging U نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
bugs U نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
bug U نوعی حشره مصنوعی بعنوان طعمه ماهیگیری روی اب
baited U خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
bait U خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
baits U خوراک دادن طعمه رابه قلاب ماهیگیری بستن
snap swivel U حلقه گردان با گیره فلزی برای وصل کردن طعمه ماهیگیری به ان
tip-top U حلقه انتهای چوب ماهیگیری
spooning U طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooned U طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoon U طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
plugging U اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
plugs U اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
spoons U طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
plug U اسب مسابقه از نوع پست ونامناسب نوعی طعمه ماهیگیری با چند قلاب
terminal tackle U راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
perfection loop knot U نوعی گره قرنیهای در انتهای نخ ماهیگیری
dropper U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
droppers U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
squidding U استفاده از طعمه مصنوعی بجای طعمه طبیعی درماهیگیری
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
vertical U سیگنال بیان کننده انتهای آخرین شیاردر انتهای صفحه نمایش
eot U maker Tape Of End نشانگر انتهای نوار Transmission Of End انتهای مخابره
lappets U [حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
word U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
set U طعمه ها
terminal tackle U طعمه
setting up U طعمه ها
prey U طعمه
sets U طعمه ها
victim U طعمه
victims U طعمه
baiting U طعمه
luring U طعمه ماهی
chumming U طعمه ریزی
victimizes U طعمه کردن
put upon U طعمه قراردادن
victimizing U طعمه کردن
victimized U طعمه کردن
lures U طعمه ماهی
victimize U طعمه کردن
lured U طعمه ماهی
predacity U طعمه جویی
victimising U طعمه کردن
victimises U طعمه کردن
victimised U طعمه کردن
baits U طعمه دادن
ravin U طعمه شکاری
put-upon U طعمه قراردادن
baited U طعمه دادن
bait U طعمه دادن
prey U طعمه قربانی
lure U طعمه ماهی
baiter U طعمه دهنده
hank U طعمه شکار
hanks U طعمه شکار
takes U طعمه خوردن ماهی
take U طعمه خوردن ماهی
ravens U شکار طعمه شکاری
raven U شکار طعمه شکاری
hit U طعمه دزدی ماهی
hitting U طعمه دزدی ماهی
hits U طعمه دزدی ماهی
jigging U بالا و پایین بردن طعمه در اب
prey U دستخوش ساختن طعمه کردن
fly U طعمه مصنوعی بشکل حشره
bait fish U ماهی کوچک بعنوان طعمه
lured U بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
steamer U طعمه تر مصنوعی به شکل ماهی کپور
lure U بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
kill devil U طعمه ساختگی که دراب چرخ میخورد
steamers U طعمه تر مصنوعی به شکل ماهی کپور
luring U بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
lures U بطمع طعمه یاسودی گرفتار کردن
bug taper U ریسمان مناسب برای استفاده از طعمه زیر اب
luring U طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
lure U طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
lured U طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
lures U طعمه یا چیزجالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
irriguous U اب خورده
little U خورده
eaten U خورده
it was eaten U خورده شد
decoys U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoyed U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoying U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoy U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
crimpled U چوروک خورده
twisty U پیچ خورده
butt welded U از سر جوش خورده
corrosion U خورده شدن
fretted by rust U زنگ خورده
turkey U شکست خورده
turkeys U شکست خورده
indisposed U بهم خورده
kaput U کاملا شک ست خورده
hammer hard U چکش خورده
stamped U تمبر خورده
deluded U فریب خورده
brushed U شانه خورده
moth eaten U بید خورده
belly pinched U گرسنگی خورده
writhen U تاب خورده
writhen U پیچ خورده
grubbier U کرم خورده
folded picture U تصویر تا خورده
dehiscent U ترک خورده
distempered U بهم خورده
grubbiest U کرم خورده
crackly U چین خورده
corrodible U خورده شدنی
crossed out U قلم خورده
carious U کرم خورده
callous U پینه خورده
engrained U پینه خورده
grubby U کرم خورده
conglomerates U به هم جوش خورده
conglomerate U به هم جوش خورده
worm eaten U کرم خورده
moth-eaten U بید خورده
plicated U چین خورده
worm-eaten U کرم خورده
maggoty U کرم خورده
mildewy U باد خورده
picked U کلنگ خورده
mussy U بهم خورده
cleft U ترک خورده
on oath U قسم خورده
wound U پیچ خورده
craven U شکست خورده
wounding U پیچ خورده
patsy U فریب خورده
failure U شکست خورده
wounds U پیچ خورده
failures U شکست خورده
clefts U ترک خورده
clift U ترک خورده
puckery U چین خورده
cancelled U قلم خورده
dislocated U بهم خورده
messy U بهم خورده
aggresive U خورده شده
symphsis U عضوجوش خورده
underdog U سگ شکست خورده
withered U چروک خورده
tetched U بهم خورده
underdogs U سگ شکست خورده
teched U بهم خورده
thrawart U پیچ خورده
eaten U خورده شده
vermiculate U کرم خورده
stickit U شکست خورده
jiggly U تکان خورده
starveling U گرسنگی خورده
kinky U پیچ خورده
kinky U گره خورده
dapping U نوعی صید ماهی با بالا وپایین بردن طعمه تا مماس اب شود
fly casting U مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
grounded U توپ به زمین خورده
certified public accountant U حسابدار قسم خورده
bound barrel U لوله تاب خورده
lost U شکست خورده گمراه
rancid U باد خورده فاسد
chartered accountant U حسابدار قسم خورده
wrounght iron mill bar U اهن جوش خورده
chiselled U چوب اسکنه خورده
chiseled U چوب اسکنه خورده
weldment U چیز جوش خورده
Today I took laxatives. U امروز مسهل خورده ام.
Recent search history Forum search
1end of pipe
1several states in united stats limit "end of pipe "discharges into natural water bodies to 500 mg/L of total dissolved solids
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com